دکتر علی بنیادی نائینی عضو هیات علمی گروه مدیریت و مهندسی کسب و کار دانشکده مهندسی پیشرفت در دانشگاه علم و صنعت است که کتابی با عنوان «درآمدی بر توسعه دیپلماسی علم و فناوری» را در دست چاپ دارد.
وب سایت دیپلماسی علم و فناوری با ایشان مصاحبه ای درمورد دیپلماسی علم و فناوری و چالش ها و مشکلات آن داشته ایم که در ادامه می آید:
کورش طاهرفر
کارشناس اقتصادی و مشاور سازمان سرمایهگذاری
سرمایهگذاران خارجی را میتوان از یک منظر و در دو گروه طبقهبندی کرد. گروه اول سرمایهگذاران حرفهای و شرکتهای چندملیتی هستند که همیشه در حال رصد کردن فرصتهای سرمایهگذاری و بازارهای بالقوه تولید و مصرف در سراسر جهان هستند. تمامی سیاستها و اقداماتی که به نحوی فضای سرمایهگذاری یا بازار مصرفی کشوری را تحت تاثیر مثبت یا منفی قرار دهد از نگاه تیزبین این گروه از سرمایهگذاران مغفول نخواهد ماند. بنابراین بررسیهای این گروه از سرمایهگذاران خارجی برای حضور در کشور، دیگر به صورت دفعی و یکباره نبوده و تصمیمگیری در این خصوص در یک فرآیند بلندمدت و انعطافپذیر شکل میگیرد. برای موفقیت در جذب این گروه از سرمایهگذاران باید مجموعهای از سیاستها و بستههای تشویقی فراهم شود که کشور میزبان سرمایه را در مقایسه با سایر کشورهای رقیب در وضعیت بهتری قرار دهد. ویژگی اصلی سرمایهگذاران حرفهای در سیال بودن و تبعیت محض از ملاحظات اقتصادی در تصمیمگیریها است. زیرا به محض اینکه بازار دیگری را از نظر اقتصادی سودآورتر ارزیابی کنند با واگذاری و فروش داراییها و کسبوکار ناشی از سرمایهگذاری در کشور اولیه به بازار جدید نقل مکان میکنند.
گروه دوم آن دسته از سرمایهگذاران هستند که حضور در یک کشور خاص را اولویت خود قرار میدهند و در این انتخاب ملاحظات غیراقتصادی را در کنار مقایسههای اقتصادی در نظر میگیرند. به عنوان مثال، انگیزه اصلی سرمایهگذاران کشوری چون افغانستان تامین امنیت اجتماعی و زندگی در یک کشور امن چون ایران است.
بررسیها نشان میدهد که رشد اقتصادی ایران در سالهای گذشته «سرمایه بر» بوده است، به بیان دیگر، قوه محرک رشد اقتصادی مبتنی بر درآمدهای نفتی، سرمایهگذاری فیزیکی بوده است. تشدید تحریمهای اقتصادی در سالهای اخیر خود تبدیل به مانعی برای استفاده از ظرفیتهای سرمایهگذاری فیزیکی، ارتقای تکنولوژی و گسترش تجارت خارجی شده است. کارشناسان معتقدند با حصول توافق جامع و لغو تحریمها جهش در سرمایهگذاری در سایه کاهش ریسکهای سیاسی – اقتصادی یکی از موتورهای رشد اقتصاد ایران در کوتاهمدت است.
گروه تحلیل- مهدیه شادرخ: بررسیها نشان میدهد که رشد اقتصادی ایران در سالهای گذشته «متکی بر سرمایه» بوده است، به بیان دیگر،بهدلیل ارزان بودن منابع، درآمدهای نفتی، قوه محرک رشد اقتصادی سرمایهگذاری فیزیکی بوده است. به واسطه این ساختار اقتصاد کشور نتوانسته است از ظرفیتهای سرمایه انسانی متخصص، ارتقای تکنولوژی، ارتقای نهادی و گسترش تجارت خارجی به نحو مناسبی در راستای رشد اقتصادی استفاده کند.
همچنین تشدید تحریمهای اقتصادی در سالهای اخیر خود بدل به مانع دیگری برای استفاده از ظرفیتهای سرمایهگذاری فیزیکی، ارتقای تکنولوژی و گسترش تجارت خارجی شده است. کارشناسان معتقدند با حصول توافق جامع و لغو تحریمها جهش در سرمایهگذاری در سایه کاهش ریسکهای سیاسی – اقتصادی یکی از موتورهای رشد اقتصاد ایران در کوتاهمدت باشد. همچنین رفع تحریمها میتواند زمینه مناسبی برای استفاده از ظرفیتهای تکنولوژیک و گسترش تجارت خارجی در راستای رشد اقتصادی پایدار فراهم کند که البته تحقق این امر منوط به برنامهریزی صحیح برای استفاده از این ظرفیتها صورت میپذیرد؛ اما شاید بتوان گفت از بین ظرفیتهای اقتصادی، رشد اقتصادی بلندمدت در سایه ارتقا و اصلاح نهادی قابل تحقق باشد. بهبود کیفیت نهادی در حوزه فضای کسبوکار، آزادسازی اقتصادی و بهبود شاخصهای حکمرانی میتواند مهمترین موتور رشد اقتصاد ایران در بلندمدت باشد. ادبیات رشد اقتصادی در دهههای اخیر تغییرات زیادی به خود دیده است و همواره شاهد تغییرات زیادی در مدلهای رشد اقتصادی بودهایم. رشد اقتصادی در کشورها میتواند مبتنی بر عوامل مشترک و بعضا مختلفی باشد. «دنیای اقتصاد» در این گزارش به بررسی عوامل موثر بر رشد اقتصادی در ایران در شرایط کنونی و نحوه اثرگذاری هر کدام بهطور مجزا پرداخته است.
دکتر هادی خانیکی
مدرس و عضو هیات علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه
مساله اصلی و نخستین سوالی که ما باید در رابطه با تکنولوژیهای جدید ارتباطی به آن بپردازیم این است که چه اتفاقی باعث شده است تلفنهای هوشمند در ایران تبدیل به یک مساله شوند؟
به این معنا که ذهنهای ما را به خود جلب کنند، آیا مساله بالا رفتن تعداد مصرفکنندگان دستگاهها است یا صرف زمانی زیاد برای این تلفنها از سوی کاربران آن؟
مساله دوم این است چه افقهای تازه و چه ظرفیتهای تازهای در جامعه ما و در حوزه ارتباطات با گسترش دستگاههای تلفن هوشمند و ورود کاربران بیشتر فراهم شده است؟ آیا این افقهای تازه را باید با فرصتهایش دید یا تهدیدهایش؟ یا اینکه اساسا ظرفیتهای پنهانی برای این شرایط وجود دارد که به آن توجه نشده است؟
مساله چهارم این است که در حوزه ارتباطات بهطور خاص، باید به چه مقولههای جدیدی در دانشگاهها و در گروههای علمی و در مراکز پژوهشی و در پایان نامهها و رسالهها و حوزههای حرفهای پرداخته شود؟