عنوان مطلب واقعا ساده است.
احتمالا تاحالا تعداد خیلی زیادی متخصص مدیریت تکنولوژی داریم. اما هرچه
جلوتر می رویم، من بیشتر به این جمع بندی می رسم که ما در مفاهیم پایه
ایرادهای جدی داریم. یک اتفاقی در هفته پیش من را ناگزیر کرد که این مطلب
را به رشته تحریر درآورم و از خوانندگانی که احیانا با مباحث آن آشنا هستند
پوزش می طلبم.
متاسفانه
از دانشجویان مدیریت تکنولوژی وقتی می پرسی مدیریت تکنولوژی چیست، یک
تعریف کاملا بی معنی را از یک کتاب بسیار قدیمی و یک نویسنده غیر مرتبط
ارائه می دهند و آن اینکه: مدیریت تکنولوژی تخصصی میان رشتهای است که علوم
پایه، مهندسی،علوم انسانی و دانش و روشهای مدیریت را یکپارچه میکند و بر
تکنولوژی به عنوان عامل خلق ثروت توجه میشود.
البته من واقعا نمی فهمم این
تعریف چه مفهومی را به ذهن متبادر می کند و باعث می شود که چه تصویری به
ذهن انسان القاء شود. جالب است که شما کافی است واژه “جزوه مدیریت
تکنولوژی” را در گوگل سرچ کنید و انواع و اقسام جزوات و پاورپوینتهای
مختلفی که کتاب های مدیریت تکنولوژی را خلاصه کرده اند پیدا نمایید. مثلا
یکی از آنها ۲۴۲ اسلاید است، یکی چند فصل است، یکی دیگر جزوه دستنویسی است
که اسکن شده است، و آخری که ۵۹۷ اسلاید است!!!
به هر روی، بحثهای بیشتر در این
جزوات و فایلها باعث می شود که کمی این تصویر دقیقتر شود. مثلا اینکه:
مدیریت فناوری مدیریت انتخاب، اکتساب، بکارگیری (بهرهبرداری)، توسعه
(بهبود) و اشاعه فناوریها است. یا زمانی که شما سراغ Wikipediaی فارسی می
روید، علاوه بر تعاریف فوق، این نکته را نیز اشاره کرده که: مدیریت
تکنولوژی بر خلاف رشتههای مدیریت صنایع و مهندسی صنایع که هدف اصلی خود را
صرف بهبود و ارتقای کارایی تولید نمودهاست، سعی دارد با تمرکز بر روی
“تکنولوژی” و فرایندهایی همچون تحقیق و توسعه، نوآوری، انتقال تکنولوژی و
همکاری تکنولوژی، نحوة بهکارگیری تکنولوژیهای جدید و تعمیق تکنولوژیهای
موجود را در بنگاههای مختلف تولیدی و خدماتی، تعیین و مدیریت نماید.
به عبارت دیگر، کانون توجه
اگرچه ثروت آفرینی از تکنولوژی است، اما این کار از طریق مدیریت انتخاب،
اکتساب، به کار گیری، توسعه و اشاعه فناوری صورت می پذیرد و یا به کارگیری
تکنولوژی های جدید و یا تعمیق تکنولوژی های موجود را در بردارد.